728 x 90

شعری از قشقایی

منظره
منظره

شعر خون

، گروپ... گروپ... گروپ... . شرپ شرپ .شرپ

. صدای تیر و شلاق استـ

صدای تیر و شلاقی که از لول تفنگ پیر وحشت

. . از کف جلاد و مزدوران وحشت زا /

/. چه بیرحمانه می‌کوبند بر پشت و تناور سینه‌ٔ مردان دوران را/

/ فرو رفتست دست پیر وحشت تا به بازو در خدیو خون/

/ز خون پاک فرزندان ایران می‌کند هر صبح تا هر شب وضو از خون

// ز انگشتانشان خون میچکد.

/ خون هزاران سی هزاران مرد آزادی طلب در مسلخ نیرنگ&

//بجای آب شرم از جهره‌اش خون میجکد بر مهر و سجاده

//شناگر ماهری در موجی از خون هزاران آریا زاده

//نگاهش چون نگاه کفتار پیری،

، که با خرناسه‌ای سنگین

،، و سرمست از جنون جام خون

،، اله اکبر یا علی گویان،، طناب دار آویزند

،، بر حلقوم داد،، رادمردان را/

/ سپر از مذهب و از دین و از تکبیر و نیرنگ است

/حصار از جنس قرانهای سفیانی و تزویر است

//چه خون‌ریز است این جلاد/

چه بی‌شرم است این شیاد

/به نام دین و مذهب گسترد صد،، دام این صیاد

// مگر نادر به دیگر بار از زین بر زمین خوردست؟

/که دیگر باره مستولی شود محمود افغانها؟

//مگر از رونق افتادست فر پاک یزدانی؟

/نشسته پیر خرسی بر سریر خسرو و دارا/

/مگر خفته جلال الدین خوارزم آن یل نامی؟

/ که جیجون غرق در خوناب و هامون حکم خاقانها

// به خون خفتست سرداران، به تاراج است مرز و ارض

/مگر در قله‌ٔ البرز کمان بشکسته آرش را؟

// کدامین چاه زندانیست بیژن ها؟/

چه پر زور است بازوی تهمتنها

/مگر خسرو فرو خفته به غار برف و بوران ها؟/

که خونخواران شود چیره،، به برنایان و دستانها

// آیا ای خواهران ای مادران تهمینه‌ٔ دوران/

زجا برخیز و بازو بند بر بازوی سهراب دلیرت بند

/که تا چون مرد، مردانه دمار آریم از خسمان، و از خرسان خون آشام//&

شیراز- قشقایی

۲۰ اسفند ۱۴۰۰

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات