این روزها کمپین مبارزه با گرانی بهدنبال فراخوان «علی کریمی» ستاره فوتبالیست، در شبکههای اجتماعی ایران فراگیر و خبرساز شده است.
استقبال از این ایده تا کنون قابلتوجه بوده و طیفهای گوناگونی را -حتی از میان حامیان ساختار حاکم- با خود همراه ساخته است؛ البته مخالفتهایی را نیز برانگیخته است.
در این نوشتار مختصر، ضمن تأکید بر بایستگی اقدامات همگرایانه و ضرورت سازماندهی کنشهای مدنی در جهت وادارسازی رژیم به تأمین مطالبات مردم، به چند نقطهنظر انتقادی در خصوص کمپین علی کریمی اشاره میشود:
۱. خاصیت ملموس این حرکت و اثرگذاری آن بر موج فزاینده تورم، قابل اطمینان نیست و بهنظر میرسد بیش از آن که عملیاتی باشد، تبلیغاتی است.
۲. مخاطبان این کمپین -اگر طبقات فرودست و متوسط در نظر گرفته شدهاند- باید توجیه شوند که چرا تا اطلاع ثانوی باید از ضروریات یک معیشت شرافتمندانه چشمپوشی کنند؟
بازنشستهای که برای امرار معاش از طریق مسافرکشی، در صف ثبتنام اتومبیل تسهیلاتی جا گرفته، یا کارمند و کارگری که سقف آرزوی قابل تحققشان یک آپارتمان ۷۰متری است، مثل آقای کریمی پشتوانه مالی محکمی ندارند که با اندک سرمایه خود ریسک کنند.
باید به آنها حق بدهیم که با مشاهده زندگی لاکچری علی کریمی (یا هر سلبریتی مانند او) نسبت به مشارکت در چنین برنامههایی بیانگیزه شوند.
پذیرفتنی نیست که من از دیگران بخواهم طلا نخرند، اما گاوصندوقم مملو از سکه باشد! خصوصاً در مقطعی که مردم برای جلوگیری از تنزل ارزش سرمایه خود در وانفسای سقوط اقتصادی، چارهای جز این ندارند.
خندهدار نیست که مخاطبان خود را به تحریم برند "نایکی" بخوانیم، اما لباسها زیر و روی خودمان ویترینی از گرانترین برندهای موجود باشد؟!
۳. آقای کریمی و سایر همسانان محترم او، هنوز روی خطوط ظریف محافظهکاری بندبازی میکنند و تکلیفشان را با ملت و رژیم مشخص نکردهاند. البته این انتقاد به اصلاحطلبان جاانداز که به ایشان میدان دادهاند واردتر است؛ اما به آن جماعت امیدی نیست.
واقعیت این است که در غیاب ستارههای حقیقی عالم ورزش و هنر همچون حشمت مهاجرانی، ناصر حجازی، بهروز وثوقی، ملک مطیعی و... وجود امثال علی کریمی مغتنم شمرده میشود؛ ولی به شرط آن که کار ویژه خود را از دست ندهند و به ابزار کانالیزه کردن خشم مردم از رژیم تبدیل نشوند.
مردم ایران بسیار باهوش و با تجربهاند و از سوپاپهای اطمینان جمهوری اسلامی دل خوشی ندارند.
شایان. ک