طراح مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور دولت روحانی در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا گفت برخی مدیران اگر یک سال پست نداشته باشند، معتاد میشوند.
اردشیر گراوند مفهوم رانت و فساد را تشریح کرده و ضمن هشدار به کارگزاران رژیم گفت: مردم با کسی شوخی ندارند.
وی درباره هدر رفتن منابع آبی زیرزمینی گفت که منابع آبی زیرزمینی در جریان چندین دهه مدیریت ناکارآمد به صفر نزدیک شده.
گراوند آب را مسألهیی اجتماعی و فرهنگی خواند و از عبارات تازهیی چون فساد آب و رانت آب استفاده کرد.
دههها مدیریت کشور بدون داشتن هیچ برنامه مدون
به نظر این کارگزار رژیم دهههاست که کشور بیهیچ برنامهٔ مدونی و تنها بر اساس نگاههای عاطفی، هیجانی و سرزمینی مدیریت میشود و همین مسأله کشور را به شرایطی کشانده که ۱۵میلیون حاشیهنشین در آن زندگی میکنند.
سیاست یا حمله ملخ وار به منابع کشور
اردشیر گراوند ادامه داد؛ سیاست در ایران فقط یک حملهٔ ملخوار به منابع کشور است.
در کشور ما پژوهش و پُست همواره در قالبِ هدیه واگذار شدهاند و تازه امروز که شرایط چنین مهلک شده، به فکر پژوهش جدی افتادهایم.
گراوند میگوید: زمان گفتگو گذشته و دولت باید یکبار برای همیشه به مردم بگوید که آب به اتمام رسیده و اجازه ندهد یک میلیون خانوار؛ سهم ۲۴میلیون خانوار دیگر را دریافت کند.
هر کجا بحرانهای اجتماعی حادتر بحث آب نیز حادتر است
اما امروز در سراسر کشور هرکجا بحرانهای اجتماعی حادتر میشود، بحث آب نیز حادتر است. از کجا، چرا و چگونه میان این دو موضوع این همه همبستگی بهوجود آمد؟
ما در کشور مان آب بسیار بسیار کمی داریم و این آب ناچیز بهصورت نامتناسب توزیع شده است. فقط دو بخش از کشور دارای آب است، بخش اول مرکز زاگرس و بخش دوم استان گیلان است، در بقیه کشور، آبی وجود ندارد.
در کشور ما جمعیت، صنعت و خدمات جایی بارگذاری شده که در آن آبی وجود ندارد.
ما به مراکزی همچون تهران مدام رانت آب دادهایم. با افزایش آب، جمعیت هم به اینسو سرازیر شده است، کسی در تهران تصور نمیکند، ممکن است روزی آب قطع شود، در حالیکه بسیاری از شهرستانها همین امروز آبی برای مصرف روزانه ندارند.
چرا آبادان، خرمشهر و اهواز آب ندارند؟
آبادان، خرمشهر و اهواز ذیل رودخانههای کرخه، کارون و دز قرار دارند اما هیچکدام آب ندارند. چرا که رودخانه کارون را از بالا دست تغییر مسیر دادهایم و قصد داریم خِرسان را نیز از بالادست برگردانیم. رودخانه دز را نیز محدود کردهایم کرخه را نیز با احداث سد نگه داشتهایم.همه این منابع آبی به کویر مرکزی منتقل شده است، در حالیکه این اقدامات به هیچ عنوان به نفع کویر مرکزی نیست، علاوه بر آن که به کویر مرکزی آسیب رساندهایم، ضرر فراوانی به سکونتگاههای زیر دست این رودخانهها هم وارد کردیم.
مهمترین شعار ما، برقراری عدالت و بهبود شرایط نامساعد حلبیآبادها بود. زمان انقلاب، ما بهدنبال اصلاح این بیعدالتی بودیم، اما پس از انقلاب فراموش کردیم که علت واقعی این حرکت چه بود.
فامیل بازی در نبود برنامهای برای مدیریت نیروی انسانی
از آنجا که برنامهیی برای مدیریت نیروی انسانی وجود ندارد، مدیر مربوطه هر نیروی انسانی که مطلوب خودش باشد را استخدام میکند. در نتیجه مدیر، قوم و فامیل خود را در اطرافش جمع میکند.
عمومِ برنامههای پنج ساله توسط نخبگان و در راستای منافع خودشان نوشته شده است و تنها بخشهای اجرایی شده که منافع گروه، سرزمین و قوم خاصی را تأمین میکرده است.
سؤال اساسی این است چرا یزد، کرمان یا اصفهان با این شرایط آب و هوایی و توان اکولوژیکی امروز تبدیل به یک مرکز مهاجرتپذیر شدهاند؟
این حجم از مهاجرتپذیری کشور را مریض میکند، برخورد من با این شهرها نژادی نیست، اگر ما در طول تاریخ پنج شهر آبرومند داشته باشیم یکی از آنها اصفهان است. اما همین شهر را نیز بیآبرو کردهایم و از حرمت انداختهایم.
اصفهان در طول تاریخ الگوی نظام شهری و مدنیت در کشور بوده است اما بهعلت موج مهاجرت، فرهنگ اصفهانی مغلوب فرهنگ مهاجران شده است.
نگرانی از امنیت رژیم بهدلیلی ناهمگنی نظام اجتماعی
همگنیِ نظامِ اجتماعی موجب میشود که بتوانیم جامعه را راحتتر کنترل کنیم، چرا که تکلیف شما با رفتار آن نظام اجتماعی مشخص است اما زمانی که یک جامعه از اقشار و اقوام متعدد تشکیل شده باشد، قاعدتاً دیگر کنترل در دست شما قرار ندارد، چرا که نظام کنترل اجتماعی از میان رفته است.
جالب آن است که نتایج خطای دیروز خود را میبینیم اما باز هم خطای خود را ادامه میدهیم. مانند دروغ گفتن میماند، شما برای جبران یک دروغ مدام دروغهای بزرگتر میگوید. ما مدام اشتباهات گذشته را با یک اشتباه بزرگتر جبران میکنیم.
فاسدترین فرد کسی است که اقوام ناکارآمد را در امور مملکت منصوب میکند
به نظر من؛ فاسدترین فرد؛ کسی است که بدون مهارت وظیفهای را میپذیرد و فاسدتر از همه کسی است که با وجود آن که میداند فردی مهارت کافی را ندارد، فقط و فقط بهخاطر ملاحظات سیاسی و فامیلی او را منصوب میکند.
دادهها نشان میدهد که پس از انقلاب، ثروت در مکانهایی که زادگاه رئیسجمهورها و وزرا بوده جایگذاری شده و در ادامه آب از سرزمینهای دیگر به آنجا کشیده، سرزمینِ منبع هم آب خود را از دست داده و فقیر شده است.
در کشور ما یک میلیون چاه عمیق وجود دارد.
زمان انقلاب شعار ما عدالت برای حلبینشینان بود، آن زمان یک هفتادم جمعیت کشور حلبی آباد بود، اما امروز ۱۴ تا ۱۵میلیون حاشیهنشین داریم.
بحران اول بهمعنای کمبود منابع و عدم دسترسی به منابع پایه زیست همچون آب، برق و گاز است. بحران بعدی نیز ناتوانی در مدیریت مردم است، اکنون در وسط این بحران هستیم و از نظر اجتماعی در اوج بحران قرار داریم.
تمام دشتهای لرستان و خرمآباد از نظر آب دچار مشکل شدهاند، آب از این سر شاخهها به مراکز کویری منتقل میشود، کدام انسان و نظام برنامه عاقلی این برخورد و عملکرد را تأیید میکند؟ و آب را از ارتفاع ۱۸۰۰متر به یک مرکز کویری میآورد؟
آب یک مسأله کاملاً اجتماعی است، اشتباه ما این بوده که در ابتدا به آب نگاه سختافزاری و سپس نگاه محیطزیستی کردهایم.
نکته دوم آن است که وزارت نیرو به چه حقی اجازه میدهد که از آب چاههای عمیق بیش از این استفاده شود؟
چرا محصولات کشاورزی بدون توجه به مسأله کمآبی کاشته شده و به قیمت نازل صادر میشوند؟
ادعای اصلاح نظام طی ۱۰سال یا ناآگانه است یا کلاشی
اگر کسی ادعا کرد که یک مسأله اجتماعی که در یک بازه صد ساله تغییر و تحول پیدا کرده است، را در عرض ده سال درست میکند، ناگاه است یا آن که دروغ میگوید. روندهای یک نظام اجتماعی در طول ۳۰ الی ۴۰سال تغییر و تحول پیدا میکند. اگر کسی ادعا کرد که میتواند این نظام را ۱۰ساله اصلاح کند دو حالت دارد، یا واقعاً ناآگاه است یا کلاش. مگر امکان دارد؟
برخی مدیران اگر یک سال پست نداشته باشند، دچار بیماری مزمن شده و احتمالاً معتاد میشوند. هر پستی هم به آنها بدهند، میپذیرند. فقط این پست نباید تمام شود، برایشان هم اهمیت ندارد که آیا میتوانند در این پست کاری انجام دهند یا خیر.
شرایط ما در زمینه بحران آب به حدی رسیده است که باید از گفتگو گذر کنیم و کار از این مرحله گذشته است، شرایط بهگونهیی نیست که مردم از حکومت بترسند و حکومت از مردم بترسد.
اگر از مردم وحشت دارند، حکومت نکنند. آب نداریم. حکومت باید به مردم بگوید: ملت دیگر آبی باقی نمانده و نمیتوانید برنج و هندوانه بکارید. اگر دولتها جربزهاش را ندارند، استعفا دهند.