یک هفته از فاجعه ملی سیل در بلوچستان گذشت و خامنهای هنوز در سکوت است.
یک هموطن سیلزده: «نیم از روستا دیوارهاشونو این سیلاب انداخته و هیچ کمکی به ما نرسیده...».
در حالیکه کودکان بلوچ در سیل و سرما مچاله میشوند خامنهای به سوریه و لبنان نگاه میکند.
یک کودک سیلزده: «آقاجان ما سردی مردیم گناه داریم...».
او صدای حزبالله لبنان و عراق و مزدورانش در سوریه و افغانستان است.
در نگاه او سیل سوریه و پاکستان واجبترین موضوع روز ایران است اما زلزله کرمان و سیل بلوچستان نه.
اشک خامنهای بعد از سیل پاکستان در نمایش جمعه ۱۹شهریور ۱۳۸۹: «قضیهای که امروز از همه واجبتر است سیل پاکستان است. مردم امروز به آب احتیاج دارن. به غذا احتیاج دارن به لباس احتیاج دارن به سرپناه احتیاج دارن به همه وسایل زندگی احتیاج دارن. ماه رمضان را با این حال ملت پاکستان روزه گرفتن...».
یک کودک سیلزده: «آقاجان ما سردی مردیم گناه داریم...».
خامنهای در آخرین نمایش جمعه، باز هم از زخم عمیق سیل بر پیکر میهن نگفت، در اوج وقاحت کشتار مسافران را کماهمیتتر از مرگ جلاد خواند و رمز امنیت نظام را در جنگافروزی دانست.
خامنهای پس از سیل بلوچستان در نمایش جمعه ۲۷دی ۱۳۹۸: «بله به کمک فلسطین و غزه و دیگر مناطقی که بهوجود اونها نیاز هست میروند اما برای کشور خودمان امنیت ایجاد میکنند».
در حالی که خامنهای با سکوتش دوباره چنگی بر زخم سیلزدگان کشید، سوختبران محروم به کمک سیلزدگان شتافتند.
یک هموطن بلوچ: «اکنون که مردم ما به فاجعه دچار شده و به مصیبت افتادن همین سوختبران به کمکشون اومدن و نشون دادن که یک جو غیرت و شرف داشتن بهتر از هزار من ادعاست»!