728 x 90

شعری از حامد شمال

منظره - عکس از آرشیو
منظره - عکس از آرشیو

تقدیم به جان بر کفان فروغ جاویدان

،،مرگ اهرمن،،

ما به امیدی که بازآیی به ایران زنده‌ایم

درد هجران را به دل غرنده شیران زنده‌ایم

آن همه نام آوران شیرزن پیکارجوی

ما به مرگ اهرمن چون شیرمردان مانده‌ایم

شهرها را شهره‌ٔ رزم‌آوران شورشی

راست قامت ما سرود جان جانان خوانده‌ایم

در دل ما هیچ تردیدی به فرداها نبود

ای بسا شبها به عشق ماه تابان مانده‌ایم

دشت و دامن کوه و صحرا هیچ جایی بی‌نصیب

نیست از داغ شقایق ما هزاران دیده‌ایم

شاهد ما ژاله‌ها سیلاب روی گونه‌ها

زهره را ما در ،،فروغ،، از پیشگامان دیده‌ایم

گر ،،طلوع،، در صبح باید تا غبار از دیده‌گان

پاک گرداند برای مهریزدان داده‌ایم

ما که نقاشی ما را از رخ جانان ما

یکسره با،، زرکشیم،، و پای مژگان مانده‌ایم

با ،،رها،، چیزی به جز اندیشه ورداسب نیست

گفت ما را از حنیف با عهدوپیمان مانده‌ایم

------------

پاورقی

طلوع- طاهره طلوع

زهره-زهره قائمی

زرکش- علی زرکش

حنیف- محمدآقا

ورداسب- ابوذر ورداسبی

جانان- برادر مسعود

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات