هر وعده که دادند به ما..باد هوا بود،
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود،
چوپانی این گله به گرگان بسپردند،
این شیوه و این قاعدهها رسم کجابود،
رندان به چپاول سر این سفره نشستند،
اینها همه از غفلت وبی حالی مابود،
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند،
هرچیز در این خانهی بیبرگ و نوا بود،
گفتند چنینم و چنانیم......دریغا.....،
اینها همه لالایی خواباندن ما بود،
ایکاش در دیزی ما باز نمیماند،
یا کاش که در گربه.کمی شرم و حیا بود.