تشبیهاتی که در متن آتی میآید نه جنبه یکسانسازی دارد و نه هدفی برای گزافهگویی.
میتوانیم دوران مشروطه را آغاز گر راه حکومتی عادل پندار کنیم بهنحوی که امام علی(ع) تماماً آن را توصیف کرد، هر چند اختلاف زیاد است و نقص در مشروطه فراوان بود.
بیشک آنچه شاه خائن با زر و زور علیه مصدق انجام داد، یادآور همان شگردهایی است که معاویه علیه امام حسن(ع) بهکار گرفت.
شاهی که با خفقان حسینیان واقعی و اعدامشان سعی بر ادامه استبداد خویش داشت و نهایتاً با حبس کردنها باعث دور بودن حسینیان واقعی از صحنه مستقیم انقلاب شد تا زمینه مناسب برای یزید زمانه یعنی خمینی دجال فراهم گردد.
مگر امکانپذیر بود که با وجود اشخاصی همچون مسعود رجوی یا شهید موسی خیابانی یک آخوند نادان را به چهره امامی دلسوز به مردمانمان غالب کرد.
یزیدی که هم زور داشت، هم زر و هم تزویر.
کسی که هیج تاب مخالفت و نه شنوی را نداشت.
اما تأسف و نجاست اصلی در جایگزینش بود،
معاویهای که با دروغ و فریب رهبریت را تصاحب کرد و یزیدی که سالهاست تشنگی خونخواریش رفع نمیشود.
در این تاریخ تنها مجاهدان خلق بودند که با ذره ذره وجودشان راه حسین را گلگون کردند. رویتان سفید ای تماماً آزاد.
حسینیانی که بیوقفه راه امام بزرگ را یعنی ظلم ستیزی، پیمودند. و حتی در فروغ جاویدان به مانند حسین فروغی جاویدان داشتند.
فروغی که نویدگر هزاران طلوع و زندگی و انسانیت شد.
این است راه حسین در برابر قاصبان بیشرم آخوندی.
محمدصالح